بهاءالدین زکریا مولتانی Bahauddin Zakariya
اعتبار مولتان
یکی از مشهورترین بناهای تاریخی شهر مولتان بقعه ای است که مردم آن را با نام عارف بزرگی که در داخل آن مدفون است می شناسند. در کتاب حکایت ملک خداداد راجع به این عارف و بقعه او آمده است:
نام مولتان به نام بهاءالدین زکریامولتانی گره خورده و شعر مشهور او که به زبان فارسی سروده شده هنوز هم پس از گذشت هشتصد سال وِرد زبان مردم این شهر است ، مردم چنان ارادتی به این عارف صوفی دارند که حتی بزرگترین دانشگاه شهرشان را نیز به اسم او نامگذاری کرده اند.راز این عظمت بیمثال را تنها میتوان از همجواری با این عارف بزرگ دریافت. در مولتان از هر کسی سوال کنی راه مقبره «غوث العالم حضرت بهاءالدین زکریا مولتانی » را نشانت خواهد داد مقبرهای که گنبد سفید رنگ و دیوارههای آجری سوخته آن شهرتی جهانی دارند ولی بهاءالدین زکریا هنوز هم رندانه از شور و غوغای خودنمایی فراری است.
قدم به آرامگاه این صوفی بزرگ که میگذاری عظمتش را با تمام وجود لمس میکنی و اگر دل به حلاوت سخنان در و دیورا مزارش بسپاری شاید مکاشفهای شکل گرفته در آن راز سر به مهر اعتبار و عزت کنونی بهاءالدین زکریا را دریابی.
کافیست چشمها را بسته و دست در دست تاریخ به 800 سال قبل سفر کنی، بهاءالدین زکریا در سال 566 هجری چشم به جهان گشود، در سنین طفولیت پدر خویش را از دست داد و رنج یتیمی روحش را آنچنان بزرگ کرد که وقتی در جوانی عازم بغداد شد تا در محضر حضرت شهاب الدین سُهروردی کسب فیض کند، ظرف تنها 17 روز «خرقه خلافت» را بر روی دوش خود دید، استاد این شاگرد با استعداد را روانه مولتان کرد تا مبلغ دین باشد و هادی مردم.
شاید زمانی که مسئولیت تبلیغ دین اسلام در کافرستان مولتان به بهاءالدین زکریا محول شد او خود نمیدانست که چه توفیق عظیمی نصیبش شده است، سخنان وی در دل مردم رنج کشیده مولتان و دیگر شهرها چنان تاثیر شگرفی گذاشتکه دسته دسته در محضرش اسلام میآوردند تا از بند کفر رها شده و زنجیری که مانع عروجشان شده بود را پاره کنند.
این نخستین گام بهاءالدین زکریا بود، این عارف مبارز سپس دانشگاهی تاسیس کرد که برای نخستین بار در شبهقاره امکان اسکان را نیز برای دانشجویان فراهم کرده بود، در این مرکز علمی که به مدرسهالاسلام شهرت یافته بود به زبانهای فارسی، بنگالی، سانسکریت، عربی و… تدریس میشد و دانشجویان آماده میشدند تا مبلغ افکار و آموزههای بزرگ مردم مولتانشوند.کشتیهای تجاری که در کنار راوی پهلو گرفته بودند تجار جدیدی را مشاهده میکردند که قصدشان فقط تجارت نبود آنها عازم دهها نقطه جهان میشدند تا در کنار تجارت آموختههای خود را به گوش مردم بلاد مختلف برسانند، بهاءالدین زکریا برای تجارت دانشجویانش قوانین زیر را تصویب کرده بود:
- اصول اسلامی را در تجارت فراموش نکنید. 2- سود خود را پائین بیاورید 3- اموال خراب را هرگز نفروشید بلکه آنها را از بین ببرید 4- شرافت و اخلاق را در معامله رعایت کنید 5- تا زمانی که جذب شما نشدهاند سخن از دین نگوئید.
تاریخ تعداد افرادی که در سراسر جهان با این شیوه بهاءالدین زکریا اسلام آوردهاند را نمیداند فقط این اندازه روشن است که چنان جایگاه عظیمی به او بخشید که صدها سال پس از مرگش افرادی از سراسر جهان راهی مولتان میشوند تا سر به خاک آرامگاه بهاءالدین زکریا بگذارند…
با مطالعه کتاب حکایت ملک خداداد می تواند اطلاعات بیشتری به دست آورید.