شروع مبارزات محمدعلی جناح
تمام مطالب این بخش از کتاب پاک سرزمین اقتباس شده است؛
در دهههای نخست قرن بیستم دو حزب «کنگره» که اکثریّتی هندو داشت و «مسلملیگ» که حامی حقوق مسلمانان بود، در شبهقارّه شکل گرفته بود. شخصیّت مشهور حزب کنگره، گاندی بود و محمّدعلی جناح از شخصیّتهای مشهور هر 2 حزب به شمار میرفت. نکتهی عجیب این است که جناح به عنوان مؤسّس و بینانگذار کشور پاکستاندر دوران ممتدّی از عمرسیاسی خود جزء جدّیترین طرفداران و شیفتگان اتّحاد مسلم و هندو بود، تا آنجا که وقتی دولت انگلیس در سال 1904 میلادی استان بنگال را به دو قسمت هندو نشین و مسلمان نشین تقسیم کرد و عموم مسلمانان به این اعتبار که پس از محرومیّتی طولانی در اینکار نشانی از آزادی و رفاه میدیدند شادمان بودند، او در زمرهی سرسختترین مخالفان تقسیم درآمد و با شدّتی کمنظیر به آن حمله میکرد! جناح در حالی که به مسلم لیگ انتساب داشت، از با اخلاصترین اعضای کنگره نیز به شمار میرفت و در جهت ریشه کن کردن اختلافات میکوشید.
چیزی که سبب شد امید بی پایان جناح برای وحدت هندو و مسلمان از بین برود، سیاست تعصّبآمیز کنگره و غرضورزیهای هندوهای متعصّب، که رهبری آن را به دست داشتند بود. رفتار آنها سبب شد امید و اعتماد او به رهبران هندو از بین برود. نمونهای از رفتار سران کنگره اتفاقی بود که برای «دیشبندوداس» رهبری بنگالی رخ داد. او مدّتی نیز ریاست حزب کنگره را به دست داشت. داس تلاش داشت برای کم کردن اختلافات میان هندوها و مسلمانان خط مشی جدیدی در پیش بگیرد. ولی کنگره تلاشهای او را رد کرد، تنها به این بهانه که او علیرغم هندو بودن از مسلمانان حمایت میکند. نکته عجیب اینکه سپس این مرد در بستر خود ترور میشود. و آنگونه که ابوالکلام آزاد میگوید: نخستین تخم تجزیهی هند از آنوقت پاشیده شد که پیروان داس پس از مرگش اعلامیّهی او را که در آن به نحوی از مسلمین طرفداری کرده بود مورد حمله و انتقاد شدید قرار دادند. هندوهای متعصّب در سالهای بعد گاندی را نیز کشتند، به جرم اینکه از کشتار دسته جمعی و وحشیانهی مسلمانان بیپناه هند به دست هندوها شدیداً ابراز تنفّر کرده و برای جلوگیری از این دست اعمال ننگین به روزهی مرگ متوسّل شده بود.
رفتار مستبدانهی هندوهای افراطگرا عاقبت سبب شد که محمّد علی جناح از حزب کنگره جدا شود و انحصاراً با حزب مسلم لیگ همکاری داشته باشد. با این اتفاق، قدرت مسلم لیگ روز به روز فزونی یافت. در این سالها حزب کنگره از انگلیس میخواست که حکومت کشور را به این حزب واگذار کند و در مقابل مسلمانان میخواستند که انگلیسیها از شبهقارّه خارج شوند ولی به این شکل که حقوق آنها تضمین شده باشد، زیرا برای مسلمانها قطعی بود که کنگره هرگاه خود را در هندوستان مستقل و تنها مشاهده کند، روشی مستبدّانه و ظالمانه در پیش گرفته و حق آنان را پایمال خواهد ساخت، در حالی که مسلمانان در برخی نواحی هند مانند بنگال، سند و مناطق مرزی با افغانستان اکثریّتی قاطع داشتند. بیشک امروز نمی توان مسلمانان را بر اثر این رفتار سرزنش کرد و بدون توجّه به موقعیت خاصشان آنان را محکوم کرد، زیرا چنانکه دیدیم آنها برای ایجاد طرحی عادلانه و توافق با کنگره هر چه میتوانستند کوشیدند ولی تا آخر هم نتوانستند وضعی قابل اطمینان به وجود آورند.
اگر کنگره که بزرگترین حزب هندوستان و مسئولین سرنوشت آن کشور بود، از ابتدا با مسلمانان هماهنگ گشته و حفاظت از حقوق آنان را جز برنامه خود قرار میداد بیگمان جبههی متّحد هند در هم نمیشکست و رهبران بزرگ مسلمان که از دلسوزترین و علاقهمندترین افراد به حفظ اتّحاد ملّی بودند، از آن کناره نمیگرفتند. ولی هندوهای متعصّبی که کنگره را در اختیار گرفته بودند، از بیراهه گام برداشتند. آنها با این اطمینان که در آینده هندوستان را تصرّف خواهند کرد و مسلمانان خواه ناخواه تحت حکومت و سیطره آنها خواهند بود، روشی مغرضانه در پیش گرفتند و حتّی لحظهای فکر نکردند که این کار ممکن است به تقسیم هند منجر شود.
جهت کسب اطلاعات بیشتر و دستیابی به مستندات کتاب پاک سرزمین را مطالعه کنید