نانگا پربت Nanga Parbat
سنگدل زیبا؛ حکایت چشم به راهیها
اینجا نانگا پربت است، کوه قاتل، تجسم بیرحمی، سنگدلی و صد البته زیبایی طبیعت. درکتاب حکایت ملک خداداد این کوه بی حرم چنین توصیف شده است؛
به راستی این رشته کوه «قراقروم»چقدر مرموز انسان را نگاه میکند، از من میشنوی هرجا هستی قبل از غروب آفتاب حرکتت را متوقف کن. این جادههایی که ساکت و آرام در دل این کوهستان مخوف پیچ میخورند ناگهان خطرناک میشوند، بیرحمانه مسیر ترا عمودی میکنند، به عمق رود سند میروی! و همه چیز تمام می شود در کسری از ثانیه
عذر مرا بپذیر سفر سیاحتی است ولی به دلم بدافتاده. هرچه از شهر گلگیت به سمت «چلاس» نزدیک میشویم نگرانیم بیشتر میشود. شب را در شهر«چلاس»میمانیم این شهر به میوه و خشکبار شهرت دارد.
بیا با کوه نانگاپربت بیشتر آشنا شویم؛ کوه قاتل 8126 مترارتفاع دارد، قله آن نهمین مکان رفیع روی زمین است و برخلاف ظاهر زیبا و طبیعت بینظیرش پُرخطر است و دهشتناک. ریزش بهمنهای عظیم روی دامنه آن امری عادی است، طوفانهای وحشتناکش معروف است وجبهههای غولپیکرآن دارای سنگوارههای عظیمی هستند که هر چشمی را محو خود میکنند.
صخره جنوبی آنکه به نام«روپال»شناخته میشود، بزرگترین جبهه صخرهای جهان است! باارتفاع یکپارچه 4500متر! یعنی یک سنگ عظیم به ارتفاع علم کوه در ایران! عمر نانگاپربات را حدود 400 هزارسال تخمین زدهاند! از این گذشته قله کوه سریعترین رشد را بین کوههای جهان دارا است شاید میلیونها سال بعد دیگر اورست بلندترین کوه روی زمین نباشد!
تلاش برای صعود به این کوهستان عظیم خیلی زودتر از بقیه 8هزارمتریها آغاز شد و دلیل آن هم این بود که نانگا نزدیک به محل زندگی انسانها است و رسیدن به دامنه آنکار سختی نیست. سال 1895 اولین تلاش جدی از طریق جبهه «دیامیر» توسط «آلبرتمومرال»و سربازی نپالی صورت گرفت، تلاشی که 6100 متر صعود درپیداشت ولی کوه ِبیرحم، پاسخی سخت به آنان داد و جان هر دو راگرفت. از آنجا که انگلیسیها در تلاش جدی برای صعود به «اورست» بودند، آلمانیها برای اینکه از صعود عقب نیفتند تمامی تلاش خود را روی صعود به نانگاپربت متمرکز کردند. درسالهای 1932 و 1934 گروههای آلمانی به ارتفاع 7840 متری کوه رسیدند ولی این صعود به بهای جان 21 نفرتمام شد! با این حال قله کوه کماکان قدم هیچ بشری را برخود ندیده بود.
درسال 1937 باز هم گروهی آلمانی اقدام به صعود کردند. شاید طلسم صعود به نانگاپربت را بشکنند ولی این بار هم حاصل چیزی جزکشته شدن هر 16 نفرصعودکننده نبود، آنها زیر چند ده تن بهمن دفن شدند. تلاش بعدی در سال 1937 بود که صعود به نیمه نرسیده بدی آب و هوا آن را نیمه تمام گذاشت، ازطرفی آغاز جنگ جهانی دوم موجب درگیر شدن هند (درآن زمان پاکستان بخشی ازخاک هند بود) شد و تمامی کوهنوردان دستگیرشدند، حاصل این دستگیری کتابی شد به نام«هفت سال درتبت !»کوهنوردان بیدفاع 7 سال زندانی شدند.
تلاش بعدی توسط یک تیم اتریشی و آلمانی صورت گرفت! اگرمایل باشی سفری به زمان داشته باشیم؛ امروز 3 ژانویه سال 1953 است. روی ارتفاع 6800 متری کوه ایستادهایم و جلسه تشکیل دادهایم که بخاطر سختی راه برگردیم! تنهاکسی که مخالف است فردی به نام «بوهل»است.
اوکوهنوردی اهل اتریش است، قوی وپر اراده ولی دیگران نظرش را رد میکنند و اینکار راخودکشی میدانند. بوهل تنها میماند ولی دست از هدفش برنمیدارد، به تنهایی به سمت قله پیش میتازد 1300 متردرارتفاع 7000 متری شوخی بردار نیست، کوچکترین اشتباه به مرگ میانجامد، «بوهل» به آهستگی پیش میرود و باسختی فراوان به جایی قدم میگذارد که هیچ بشری قبل از او نرسیده است. قله «نانگاپربات»صعود میشود وغرور کوه قاتل که تا آن زمان 31 نفر از بزرگترین کوهنوردان جهان را کشته بود شکسته می شود. نوبت انتقام از «بوهل» است.
نانگاپربت وحشی، ابزارهای این کوهنورد را یکی یکی از چنگش خارج میکند! شب شده، کوهنوردی تنها هنگام بازگشت در ارتفاع 7000 متری نانگاپربت اسیر شده است آنهم معلق! بین زمین و هوا، تنها به یک طناب وصل است. هرلحظه امکان دارد کوه باریزش بهمنی کارش را تمام کند ولی «بوهل»همچنان میایستد، اومیداندکار بسیار بزرگی انجام داده است، روزبعد «بوهل»که ازدرههای نانگاپربت سقوط نکرد برقله شهرت میایستد، نانگاپربت توسط او صعود شد.
کوه درسالهای 1962 و 1970 ازمسیرهای جدیدی بازهم صعودمیشود. ولی نسبت مرگ و میربالای آن نسبت به صعودهایش لقب شوم«کوه قاتل»را برایش همیشگی میکند. ازحدود 200 نفری که تاکنون موفق به صعود شدهاند، بیش از 60کوهنورد حرفهای اسیر چنگال بیرحم «نانگاپربت»شدهاند و جان خود را از دست دادهاند.
برای آشنایی بیشتر با این منطقه و مناطق مجاور آن کتاب حکایت ملک خداداد را بخوانید.