گلگیت بلتستان Gilgit Baltistan

گلگیت بلتستان Gilgit Baltistan

این منطقه یک ایالت غیر رسمی به حساب می‌آید و اغراق نکرده‌ایم اگر بگوئیم یکی از خارق العاده‌ترین مکhن‌های روی زمین است.فضای محصور میان کوه‌های هیمالیا و قراقرم که از زیبایی و طبیعت مسحور کننده غنی هستند و مردمانش ساده دل و صبورند و هیچ‌گاه لبخند از لبانشان محو نمی‌شود. تا سال 1948 «گلگیت بلتستان» جزئی متصل به منطقه کشمیر محسوب میشد ولی اهالی آن به صورت خودش قیامی را برای آزادی از بند کفر آغاز کردند و به پاکستان ملحق شدند. پس از آن این منطقه شکلی آزاد به خود گرفت به این معنا که هم جزئی از پاکستان به حساب می‌آید و هم حالت رسمی نداشته و مردم آن در پارلمان ملی نماینده ای ندارند.

این وضعیت نامطلوب تا سال 2008 ادامه پیدا کرد و سرانجام «آصف علی زرداری» در زمان حکومت حزب مردم به این ایالت حالتی نیمه رسمی داد، این وضعیت تاکنون ادامه دارد و در زمان نخست وزیری «عمران خان» و تحریک انصاف نیز قرار بر این شد که حالت نیمه رسمی ایالت حفظ شود ولی حقوق کاملی به مردم این منطقه تعلق بگیرد.

این منطقه نسبتا کوچک با 3 کشور مرز مشترک دارد واهمیت تاریخی آن به حدی زیاد بوده که بشر عصر کهن حاضر شده جاده مشهور ابریشم را با سختی و مشقت فراوان از دل کوه‌های قراقرم عبور دهند.

این ایالت در منتهی الیه شمالی پاکستان بساط گسترانده و خانه بلندترین کوه‌های جهان به شمار می رود و علم زمین شناسی عمر این منطقه را 400میلیون سال می داند. تا سال 800 میلادی یعنی 150 سال پس از ظهور اسلام این منطقه «پولولو» می‌نامیدند که مرکز آن «خلپو» (Khapulu) بود.از آنجا که زبان ساکنان منطقه بلتستان با ساکنین تبت و لداخ در هند یکی است در زمان های دور این منطقه را «بلتی» (Balti) و اهالی آن را «بلتی پا»(Balti pa) می‌نامیدند این نام در تاریخ مکتوب جهان برای اولین بار در سال 200 میلادی توسط بطلمیوس ثبت شده است. و مردم کشمیر در گذشته آن را به نام «ژیره بتن» به معنای سرزمین قیسی می‌شناختند. در هند به این منطقه تبت کوچک یا «تبت خرد» می‌گفتند زیرا زبان بلتی با زبان تبتی اشتراکات بسیاری دارد.

از آنجا که گلگیت وبلتستان از دوبخش جدا شکل گرفته است برای معرفی دقیق‌تر این بخش ها را تفکیک می‌کنیم.

گلگیت (Gilgit):

شهری کوچک است که از سطح دریا 1500 متر ارتفاع دارد و ساکنان آن بیش از 200 هزار نفر تخمین زده شده‌اند. زبان مردم این منطقه «شینا» است که در بسیاری از روستاهای اطراف گلگیت نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. این شهر زیبا در کوهپایه‌های هیمالیا و قراقرم واقع شده و پانزده دریاچه و پنج چشمه آب گرم نیز از دل آن می‌جوشد. شهر گلگیت عرض کمی دارد و به این دلیل باند فرودگاه آن نیز مناسب فرود هواپیماهای بزرگ نیست، شهرت گلگیت به دلیل کوه‌های بلند و رفیعی است که در اطراف آن قرار دارد.

همچنین بخش‌هایی مهم چون نگر نیز اطراف گلگیت وجود دارند که مردم آن در الحاق این منطقه به پاکستان و جدا شدن از هند نقش اساسی ایفا کرده‌اند.شهر گلیگت کانون ادب و فرهنگ مناطق شمالی پاکستان است و به عنوان بزرگ‌ترین شهر در ایالت گلگیت بلتستان مرکز آن به حساب می‌آید.

فرهنگ و میراث کهن در گلگیت:

گلگیت، این شهر کوچک که در قلب هیمالیای بزرگ، سفره سخاوت برای میهمانانش گشوده است، نه فقط مواهب طبیعی‌ایش را از «راکاپوشی» و «نانگاپربت» گرفته تا «هنزه»، «شندور» و «بلتِت» به رخ می‌کشد بلکه آداب ورسوم فراوانی که مردمش از نیاکان خود به ارث برده‌اند؛ چونان تاجی درخشان بر سرش جلوه نماست.در معرفی این شهر دل‌انگیز و کوهستانی نباید «لباسهای محلی» مردمش را از یاد برد که خود حدیثی مفصل از عمق باور و اعتقادات حاکم در این مناطق است. از آنجا که کوهپایه‌های هیمالیا و قراقرم جایگاه استقرار مردم این حوالی است، غالب لباسهایی که به تن می‌کنند مناسب سرماست و آنچه بیش از همه نمایان‌گر قوم و  قبیله افراد تلقی می‌گردد،کلاه‌های آن‌هاست.

مردم ساده و محجوب گلگیتی، حساسیت فراوانی به لباس‌های خود دارند. لباسی که در مواقع عادی به تن می‌کنند یا در خوشی‌ها می‌پوشند یا با آن به سوگ می‌نشینند، تفاوت‌های عمده‌ای دارند اما وجه مشترک تمامشان کلاهی‌است که مختص قبیله آن‌هاست.این کلاه‌ها که غالبا از پشم گوسفند درست می‌شود به هنر دست آراسته‌اند، بسته به اینکه برای کدام ناحیه است، گرد تا گرد آن دوخته می‌شود و گاهی پری زیبا در پیشانی آن خودنمایی می‌کند، برای مردان بر سرداشتن کلاه نشان دهنده عظمت و اقتدار است و گاهی در مجامع رسمی حکایت از ادب دارد. زمستان‌ها سر را گرم نگه می‌دارد و در تابستان سایه‌بانی است هنگام زراعت. برای زنان ولی داستان تفاوت عمده دارد، کلاهی که به سر گذاشته‌اند نوعی حجاب است، زیبایی کار دستی روی آن بیشتر نمود می‌کند و معمولا رنگ‌های شاد درآن به کارگرفتهم ی‌شوند.

فستیوال‌ها و جشنواره‌های لباس و ساز محلی هر ساله برگزار می‌شود و مردم هر منطقه‌ تلاش می‌کنند با شرکت پر شور در آن، سنت‌های پیشینیان خود را بزرگ بشمارند. غالب این جشنواره‌ها در فصول بهار و تابستان برگزار می‌شوند. چرا که این مناطق بهار خنک، تابستان معتدل و پاییز و زمستان سردی دارند. لباس‌های عروس و داماد نیز زیبایی‌های خود را دارند. عروس معمولا رنگ قرمز به تن می‌کند ولی داماد در پوشیدن لباسش انتخاب‌های بیشتری دارد.اقوام نزدیک داماد گردن آویزی از پول آماده می‌کنند و به گردنش می‌آویزند، گاه در یک عروسی بیش از 50 گردن آویز به گردن داماد انداخته می‌شود. تعداد بالای این گردن آویزها نشان از تعداد بالای اقوام است و خانواده داماد به آن می‌بالد.

پل‌هایی که مهندسی آن‌ها بی‌نظیر است. بدون هیچ پایه‌ای گاه هشتصد متر طول دارند و اینگونه عظمت سند را در هم می‌شکنند.در ساخت پل‌های جدیدتر از چوب‌های سنگین و میخ‌های آهنی استفاده می‌شود. پل‌هایی مستحکم که به راحتی وسایل نقلیه نیز از روی آن عبور می‌کنند.دولت پاکستان در سال‌های اخیر اقدام به ساخت پل‌های فلزی و بتونی در قسمت‌هایی از سند کرده است.در هرحال پل هر منطقه‌ای، شناسنامه آن است و بسیار شنیده شده که اهالی مناطق روستاها را از روی پل آن شناسایی می‌کنند.این پل‌ها در طول زمان از نظر مصالح پیشرفت زیادی کرده‌اند ولی شکل ظاهری تمام آن‌ها تقریبا هلال مانند است.شهر گلگیت، زیبایی‌های فراوانی دارد و بهترین زمان سفر به آن «خرداد و مرداد» است.

بلتستان:

این منطقه را به نام ایران کوچک می‌شناسند و دلیل آن خلوص بسیار بالای مردم این منطقه و عشق ارادتی است که به ایران اسلامی دارند. بلتستان منزل‌گاه 4 کوه بالای هشت هزار متر جهان است ( تعداد کل این کوه‌ها 14 قله است که سهم کل پاکستان 5 قله می‌باشد) و از این نظر با توجه به وسعت کمش در سطح جهان دارای رکورد است.این مکان اعجاب انگیز هنوز هم طلایه دار فرهنگ و باور دنیای قدیم است که خود را به صورت خاص و ویژه‌ای از گزند آفت‌های تکنولوژی عصر حاضر دور نگاه داشته است.

در آسمان منطقه بلتستان هنوز هم خورشید رنگی طلایی دارد و سینه سپهر پر است از رنگ آبی روشن، نعمتی که مردم شهرهای بزرگ از دیدن آن کم بهره‌اند.سکردو(Skardu) مرکز منطقه بلتستان است و شهری است که از سکونت مردم روستاهای اطراف شکل گرفته است، این شهر زیبا نه تنها از طبیعتی مثال زدنی بهره‌مند است بلکه سرشار از آرامش است، به همین دلیل مورد توجه بسیاری از توریست‌ها و گردشگران قرار می‌گیرد و سالانه ده‌ها هزار نفر به قصد گردش به این شهر کوهستانی سفر می‌کنند.

نگاهی به فرهنگ و زیبایی شهر سکردو

این شهر رویایی که میعادگاه تمامی کوهنوردان حرفه‌ای جهان است، شهرتی فراوان دارد، مردم ساده و بی‌پیرایه این شهر قرابتی فراوان با انقلاب اسلامی ایران دارند.در ورودی شهر هتل‌های فراوانی وجود دارد که از اواخر بهار تا اواسط تابستان رزرو اتاق در آن چندان راحت نیست.سکردو شهری است در دل هیمالیا، با 2228 متر ارتفاع از سطح دریا، 500 هزار نفر جمعیت در خود گنجانده و قدمتی کهن دارد.زیبایی‌های خیره کننده این شهر با آب و هوای کوهستانی آن عجین شده و روح هر انسانی را جلا می‌بخشد. آنچه که در مورد این شهر بیش از همه جلوه می‌کند موقعیت جغرافیایی آن است.

این شهر دقیقا بین دو رشته کوه «هیمالیا و قراقرم» واقع شده است و جالب اینکه رود سند نیز پر خروش و شتابان این شهر را در می‌نوردد. نمای هوایی این شهر نیز منظره‌ای بسیار زیبا را برای مسافرانش خلق می‌کند.روزانه یک پرواز از اسلام‌آباد به سکردو انجام می‌گیرد.مردم این شهر به زبان «بلتی» تکلم می‌کنند، زبانی که الفبای آن نابود شده است ولی مردم خطه شمال غربی پاکستان، شمال شرقی هند و بخش‌هایی از نپال به آن سخن می‌گویند.

بازار مرکزی این شهر زیبا و کوهستانی که مجمعی برای حضور تمام برندهای پاکستانی وچینی است فوق العاده شلوغ است. به خصوص لباس فروشی‌های این شهر، چرا که طبقات مختلف مردم لباس‌های متفاوتی به تن می‌کنند. عده‌ای به لباس‌های سنتی علاقمندند، بخشی از مردم لباس پر از کار دست شهرهای بزرگ پاکستان را به تن می‌کنند و جوانان بیشتر به لباس‌های اروپایی علاقمند هستند.

تمامی این لباس‌ها در بازار شهر سکردو یافت می‌شوند.در قسمت پشتی بازار مرکزی سکردو کوهی جدا افتاده از سایر کوه‌های هیمالیا خودنمایی می‌کند که آنچه بر فراز آن قرار دارد باعث شهرت جهانی این کوه شده است.در قدیمی‌ترین تصاویر موجود ازشهر«سکردو»نیزاین قلعه تاریخی خودنمایی می‌کند زیراقلعه 500 ساله «کهر فوچو» سال‌هاست به شهر سکردو خیره شده و آن را زیر نظر دارد.این بنای زیبا که بر فراز ارتفاع 700متری کوه ساخته شده است توسط پادشاهان خاندان «راجه» ساخته شده است. قلمرو حکمرانان این مناطق وقتی پاکستان از هند جدا شد به دو بخش تقسیم شده و قسمتی از آن هم اکنون هند است.

جالب این است که سنگ بنای این قلعه باشکوه به زبان فارسی نوشته شده است و به این ترتیب پرده از حقیقت مهمی کنار می‌رود و آن این است که زبان رسمی این مناطق در روزگاری دور فارسی بوده است.شاید به همین دلیل باشد که مردم این منطقه علاقه فراوانی به ایران دارند زیرا نیاکان آن‌ها به فارسی سخن گفته‌اندودرزمینه ادبیات فارسی مهارتی ستودنی داشته‌اند.

علاوه بر این بازار فروش لوازم کوهنوردی نیز در سکردو بسیار داغ است. هم لوازم نو و هم لوازم دست دوم که متعلق به هیمالیا نوردانی است که پیش از این به آن جا سفر کرده‌اند.کشورهای خارجی نیز دراین شهر حضور فعالی دارند به خصوص ایتالیایی‌ها که شهر سکردو را وطن دوم خود می‌دانند، آن‌ها نخستین فاتحان دومین کوه بلند جهان یعنی «کی تو» هستند که 8611 متر ارتفاع دارد.حکام گذشته بلتستان و شهر سکردو در زمینه تقسیم اراضی چنان هوشمندانه عمل کرده‌اند که علیرغم پیشرفت‌های فراوان بشر هنوز هم کسی نتوانسته است راهی ساده‌تر برای این کار پیدا کند.اداره املاک سکردو هنوز هم دارای نقشه‌های پارچه‌ای است که کارمندان آن به سادگی می‌توانند با مراجعه به آن مالک فعلی، قبلی میزان مالکیت و… را بیابند همه در یک سفره پارچه‌ای.

روزهای ویژه

از آنجا که غالب جمعیت شهر سکردو و مناطق اطراف آن که شامل «شگر، کهرمنگ، خپلو و..» می‌شود را شیعیان تشکیل می‌دهند روزهای ویژه و مهم نیز با مذهب و اعتقادات مردم گره خورده اند.

ایام عزاداری اسد:

مردم بلتستان که زندگی‌شان در کوهپایه‌های هیمالیا و آب و هوای سرد آن سامان می‌گذرد، عشق و ارادت خود به اهل بیت علیهم السلام را مدیون علمایی هستند که مشقت به جان خریده و ضمن تحصیل درحوزه‌های علمیه قم و نجف و عشق و محبت به آنان آموخته‌اند.هر سال از 31 تیر تا 9مرداد ماه مردم مناطق مختلف بلتستان ایامی را با نام «اسد» به عزاداری سالار شهیدان اختصاص می‌دهند، اسد چونان محرم است و به‌مدت یک دهه دقیقاً مشابه عاشورای حسینی اقامه عزا در آن صورت می‌گیرد.

اگر از مردم بلتستان بپرسیم که ؛ شما چرا فقط به محرم اکتفا نمی‌کنید؟ چرا هر سال اسد را چون محرم برگزار می‌کنید؟ با چشمانی پر از اشک پاسخ می‌دهند:دلیل این ماتم در فصل تابستان این است که امام حسین«ع» در گرما به شهادت رسید، و ما می‌خواهیم در گرما برای او عزاداری کنیم.در روز عاشورای اسد مردم بلتستان (و تمام روستاهای آن منطقه) دسته‌های عزاداری به راه انداخته وسینه‌زنان نام مولایشان حسین را بر زبان جاری می‌سازند.این منطقه دارای حسینیه‌های فراوانی است که با توجه به کوهستانی بودن جغرافیای و محیط، بر روی دامنه کوه‌ها و یا احیانا ارتفاعات آن ساخته شده است ولی هیچ قدرتی نمی‌تواند مانع عزاداری با اخلاص مردم شود.

شب برات

شب چهاردهم ماه شعبان که در اصل شب ولادت امام عصر«عج الله تعالی فرجه الشریف» است نیز بین مردم بلتستان قداستی خاص دارد.

در این روز مردم تلاش می‌کنند که حوائج و دعاهای خود را روی کاغذی نوشته و درحالی که شمعی کنار آن روشن کرده‌اند آن را به سند خروشان بسپرند.صحنه حرکت هزاران شمع روان روی رود سند منظره‌ای بدیع ایجاد می‌کند و مردم با خواندن دعا و همچنین آرزوهای خوب تلاش می‌کنند تا این روز را گرامی بدارند.از دیگر مراسم ویژه‌ای که در منطقه بلتستان برگزار می‌شود و جزو جشن‌های این منطقه به حساب می‌آید می‌توان به بازی چوگان اشاره کرد که معمولا در ایام استقلال پاکستان بین جوانان برگزار می‌شود و طرفداران بسیاری نیز دارد.

 شما می توانید در کتاب حکایت ملک خداداد بصورت کامل با این منطقه زیبا آشنا شوید.