گلگیت Gilgit
کانون فرهنگ و آداب پاکستان
گلگیت شهری کوچک در شمال پاکستان و در منطقه مرزی با چین است که طبیعت فوق العاده ای دارد. در کتاب حکایت ملک خداداد این منطقه بهشتی چنین توصیف شده است: گلگیت، این شهر کوچک که در قلب هیمالیای بزرگ، سفره سخاوت برای میهمانانش گشوده است و نه فقط مواهب طبیعیایش را از «راکاپوشی» و «نانگاپربت» گرفته تا «هُنزه»، «شُندور» و «بَلتِت» به رخ میکشد بلکه آداب ورسوم فراوانی که مردم آنها رااز نیاکانشان به ارث بردهاند؛ چون تاجی درخشان بر سرش جلوه نماست.
این فصل از سفرمان به این شهر دلانگیز و کوهستانی را به «لباسهای محلی» مردمش اختصاص میدهیم که خود حدیثی مفصل از عمق باور و اعتقادات حاکم در این مناطق است.از آنجا که کوهپایههای هیمالیا و قراقرم جایگاه استقرار مردم این حوالی است، غالب لباسهایی که به تن میکنند مناسب سرماست و آنچه بیش از همه نمایانگر قوم و قبیله افراد تلقی میشود،کلاههای آنان است.
مردم ساده و محجوب گلگیتی، حساسیت فراوانی به لباسهای خود دارند. لباسی که در مواقع عادی به تن میکنند یا در خوشیها میپوشند یا با آن به سوگ مینشینند؛ تفاوتهای عمدهای دارند اما آنچه وجه مشترک تمامشان است کلاهی است که مختص قبیله آنهاست.این کلاهها که غالبا از پشم گوسفند درست میشود به هنر دست آراستهاند، بسته به اینکه برای کدام ناحیه است، گرد تا گرد آن دوخته میشود و گاهی به پری زیبا آراسته میگردد، برای مردان بر سرداشتن کلاه نشان دهنده عظمت و اقتدار است و گاهی در مجامع رسمی حکایت از ادب دارد. زمستانها سر را گرم نگه میدارد و در تابستان سایهبانی است هنگام زراعت.
برای زنان ولی داستان تفاوت عمده دارد، کلاهی که به سر گذاشتهاند نوعی حجاب است، زیبایی کار دستی روی آن بیشتر نمود میکند و معمولا رنگهایشاددرآنبهکارگرفتهمیشوند.فستیوالها و جشنوارههای لباس و ساز محلی هر ساله برگزار میشود و مردم هر منطقهای تلاش میکنند با شرکت پر شور در آن، سنتهای پیشینیان خود را بزرگ بشمارند. غالب این جشنوارهها در فصول بهار و تابستان برگزار میشوند. چرا که این مناطق «بهار خنک، تابستان معتدل و پاییز و زمستان سردی دارند.لباسهای عروس و داماد نیز زیباییهای خود را دارند. عروس معمولا رنگ قرمز به تن میکند ولی داماد در پوشیدن لباسش انتخابهای بیشتری دارد.اقوام نزدیک داماد گردن آویزی از پول آماده میکنند و به گردنش میآویزند، گاه در یک عروسی بیش از 50 گردن آویز به گردن داماد انداخته میشود. تعداد بالای این گردن آویزها نشان از تعداد بالای اقوام است و خانواده داماد به آن میبالد.
همسایگی با سرچشمههای خروشان رود «سند» است دیگر موهبت طبیعی منطقه است.رودی که بیش از 3000کیلومتر را میپیماید تا به اقیانوس هند بریزد، از مناطق شمالی پاکستان و از ذوب شدن برف کوههای عظیم چون راکاپوشی و نانگاپربت سرچشمه میگیرد.تمامی روستاهای منطقه از یک طرف تکیه به کوههای هیمالیا یا قراقرم دارند و از سویی به رود سند ختم میشوند. بدیهی است با توجه به اینکه گاهی جاده در سویی قرار دارد و روستا در سویی دیگر از سند خروشان، روستائیان برای تردد از پل استفاده میکنند.
پلهایی که مهندسی آنها بینظیر است. بدون هیچ پایهای گاه هشتصد متر طول دارند و اینگونه عظمت سند را در هم میشکنند. البته نمونههای قدیمی پل که گاهی با طنابهای ضخیم کنف بافته شده است نیز بسیار خطرناک هستند. وقتی سوار بر جیپها که وسایل نقلیه عمومی منطقه به حساب میآیند برای اولین بار به عزم گذر از رود روی یکی از این پلها حرکت میکنی نفست در سینه حبس خواهد شد، شاید واهمه سقوط چوبکهای زیر چرخ خودرو یا پاره شدن سیمهای قطوری که پل رانگه داشتهاند باشد ولی درچهره افراد محلی ذرهای تردید نمیبینی، میدانند که این پل آنقدر استحکام دارد که گاه کامیونهای بزرگ با بارشان از روی آن عبور میکنند. وقتی از روی پل عبور کردی میتوانی به پشت نگاه کنی و ببینی که این پل زیبا چگونه استحکامش را به رُخت کشیده است. در ساخت پلهای جدیدتر از چوبهای سنگین و میخهای آهنی استفاده میشود. پلهایی مستحکم که به راحتی وسایل نقلیه نیز از روی آن عبور میکنند.
شما می توانید در کتاب حکایت ملک خداداد بصورت کامل با این منطقه زیبا آشنا شوید.