اقبال لاهوری Iqbal Lahori

اقبال لاهوری Iqbal Lahori

شاعر مشرق، عارف مسلمان

بدون هیچ شکی «اقبال لاهوری» مشهورترین شخصیت پاکستانی در ایران است. البته او در پاکستان نیز شاعر ملی است ولی کنکاش در بقعه کوچکش نشان می دهد که اقبال چه علاقه ای به مدینه فاضله اسلامی و زبان فارس داشته است. در کتاب حکایت ملک خداداد آرامگاه کوچک اقبال چنین توصیف شده است:

به فاصله چند دقیقه از دربار حکم‌رانی پیر قلب‌های مردم لاهور، به ورودی یکی از زیباترین، قدیمی‌ترین و بزرگ‌ترین مساجد تاریخ اسلام می‌رسی، که پیش از ورود به فضای اصلی آن بقعه‌ای کوچک و سرخ رنگ که در حلقه باغ سبز حضوری چون نگینی ارزشمند به نظر می‌رسد نگاه‌ها را جلب خود می‌کند.اینجا آرامگاه بزرگ مردی است که تحقق رویای او تار و پود ملک خداداد را به هم بافت. ستاره بلند اقبالِ لاهوریان این جا دفن است و هر صبح‌گاه آفتاب به دیدارش جلوه‌گر می‌شود.آنچه بُهت مراجعه‌کنندگان به بقعه اقبال را بیش از پیش بر می‌انگیزد عشق و ارادت بی‌مثالی است که این شاعر نابغه به زبان پارسی داشته بی‌آن‌که ایران را ببیند، بر سردر وردی این بقعه حک شده :

بیا تا کار این امت بسازیم                            قمار زندگی مردانه بازیم

چنان نالیم اندر مسجد شهر                          که دل در سینه ملا گدازیم

شاید تصور کنی که تنها در ورودی این بقعه اقبال با اشعار ناب فارسی خود به استقبال ما آمده ولی وقتی قدم به در محوطه داخلی بقعه گذاشته و سفیدی مرمر آن را نظاره کنی می بینی که بر سقف این بقعه نیز عشق اقبال به فارسی جلوه‌گر شده است:

دم مراصفت بادفرودين کردند                       گياه را زسرشکم چو ياسمين کردند

نمود لاله‌ي صحرانشين زخونابم                           چنان‌که باده‌ي لعلي بساتگين کردند

بلند بال چنانم که بر سپهر برين                                  هزار بار مرا نوريان کمين کردند

فروغ آدم خاکي زتازه کاري هاست                          مه و ستاره کنندآنچه پيش ازين کردند

چراغ خويش برافروختم که دست کليم                                    درين زمانه نهان زيرآستين کردند

درآ به سجده و ياري زخسروان مطلب                                   که روز فقرنياکان ماچنين کردند

و آخرین چراغی که بر روان شیدای اقبال می‌تابد تا عشق او به زبان شیرین فارسی را فاش کند برسنگ قبرش نقش بسته است:

نه افغانیم ونی ترک وتاتاریم            چمن زادیم و از یک شاخساریم

تمیز رنگ و بو بر ما حرام است                       که ما پرورده یک نوبهاریم

به راستی که قالب الفاظ به کار رفته در اشعار اقبال علی‌رغم تمام زیبایی‌ها و ایجازشان نتوانستند عظمت این شاعر فرهیخته را در خود مخفی کنند و هر یک از ابیات اشعار اقبال بیش از هر چیز عظمت وجود او را فریاد می‌زنند. به پاس تمام این حس انسان دوستی علامه مشرق زمین ما نیز چون دیگران فاتحه‌ای برای او می خوانیم.

شما می توانید در کتاب پاک ستان با شخصیت های مطرح پاکستان آشنا شوید.