فاطمه جناح Fatima Jinnah

فاطمه جناح Fatima Jinnah

شکوه همراهی

تاریخی نوابغی به خود کم ندیده که همسران‌شان تکیه‌گاه‌شان بودند و شریک زندگی‌شان همراه مسیر ترقی‌شان ولی نادرند خواهرانی که زندگی را وقف برادر کرده و مادرانه بسوزند و مهر بیفشانند.کتاب حکایت ملک خداداد در خصوص «فاطمه جناح» خواهر بنیانگذار پاکستان می نویسد: محمد علی جناح برای استقلال کشورش عمرش را گذاشت و با تمام ذرات بدنش سختی راه را لمس نمود ولی اگر خداوند فاطمه را به او هدیه نمی‌کرد نیمی از مسیر پر فراز و نشیب استقلال طی نشده باقی می ماند. هر چند معدودند تصاویری که از آن دوره به یادگار مانده‌اند ولی هر تصویری که در آن جناح را می‌بینیم به فاصله یک قدم زنی سفید پوش‌چهره می‌نمایاند که گیسوان سپیدش حکایت از عمق دل نگرانی‌هایش دارد. فاطمه دار و ندار جناح بود، مادرش!پدرش! حتی همراه زندگیش، کسی که جای خالی همسر فقید جناح را پرکرده بود و حاضر نشد محمد علی را در میانه راه آزادی رها کرده و تشکیل خانواده دهد و در مقابل جناح تمام هستی فاطمه بود.خشم فاطمه برای دفاع از محمد علی و آرمانش بود و لبخندش برای مسلمانان مظلومی که به آرمان جناح دل بسته بودند.

محمد علی 18 سال بزرگتر از خواهرش بود و در اصل آخرین فرزند خانواده جناح دختری بود که نامش را فاطمه گذاشته بودند، سال 1893 چشم به جهان گشود، دوساله بود که آسمانی شدن ستاره‌ای به نام مادر را دید و حماسه فداکاری فاطمه آغاز شد.مشیت الهی هشت سال بعد پدر را نیز از خانواده جناح گرفت و حکایت عشق این برادر و خواهر بر پرده روزگار جلوه‌گری خود را آغاز کرد.

خانواده جناح در سال 1895 به بمبئی رفته بودند و فاطمه با حمایت محمد علی قدم به مدرسه و سپس دانشگاه گذاشت، هوش سرشارش باعث شد تا در سال 1923 بعنوان یک جراح دندانپزشکی از دانشگاه کلکته فارغ التحصیل شود. علیرغم اینکه فاطمه در دانشگاه تدریس می‌کرد و آینده درخشانی پیش روی او بود ولی از سال‌های کوتاه همراهی با مادر درس مهرو محبت آموخته بود. تن بیمار مسلمانان شبه‌قاره که بیماری غم،  اندوه و ظلم به آن رخنه کرده بود پرستاری مهربان نیاز داشت که جنسش از مهربانی باشد و این‌گونه شد که فاطمه به پای آرمان محمد علی زندگی خود را گذاشت، اونه تشکیل خانواده داد و نه پی منافع خود رفت،زندگی فاطمه، محمد علی بود.فعالیت‌های اجتماعی فاطمه و کمک‌های مشتاقانه او به مسلمانان زجر کشیده هند پای محمد علی را به قلب همه مردم باز کرد، و بی‌هیچ تردیدی عامل اصلی محبوبیت فراگیر محمد علی حضور خواهرش بود.روزگار هیچ‌گاه به روی فاطمه لبخند نزد و حتی زمانی که مسلمانان شبه‌قاره جشن استقلال پاکستان را به پا کرده بودند او هر شب از غم بیماری سل محمد علی می‌سوخت و روزها برای غربت و مشکلات مسلمانان بیچاره کمپ نشین اشک می‌ریخت و برای حل مشکلاتشان در تکاپو بود.

او به سرعت انجمن زنان پاکستان را راه اندازی کرد و به این ترتیب بانوان پاکستان که می‌دیدند فاطمه دوشادوش محمد علی در میدان حاضر است امید گرفته و نیمی از بارسنگین استقلال را به دوش می‌کشیدند.افسوس که برادر تنها 13 ماه پس از استقلال پاکستان تسلیم بیماری خود شد و چشم از جهان فرو بست تا شام پرغصه فاطمه نیز آغاز شود.مادر ملت پاکستان رفیق نیمه راه نبود و حتی پس از آن‌که برادر رخت سفر بست یادگار برادرش که کشور پاکستان بود را رها نکرد، ولی تراژدی سختی آغاز شده بود. عده ای سیاستمدار دنیا طلب قصد کنار گذاشتن همیشگی فاطمه را داشتند. بلافاصله پس از مرگ جناح فاطمه ممنوع التصویر شد و کسی اجازه صحبت با وی را نیافت ولی فاطمه درس صبر و بردباری را خوب آموخته بود از این رو به فعالیت‌ها عام المنفعه خود شدت داد. بایکوت تا آنجا پیش رفت که کتابی را که فاطمه در مورد جناح نوشته و آن را «برادرم» نام‌گذاری کرده بود 32 سال اجاز انتشار نیافت وهنگامی نسخه‌های آن به بازار رسید که دیگر فاطمه‌ای وجود نداشت.

بارش غصه بر زندگی فاطمه شدت گرفت تا اینکه دست تقدیر در سال 1965 تیر خلاص را نیز به بانوی سخت‌کوش پاکستان زد ، ضعف حکومت «ایوب خان» دیکتاتورآن سال‌ها باعث شد تا احزاب مخالف از فاطمه بخواهند قدم به میدان انتخابات گذاشته و با تکیه بر محبوبیت خود او را شکست دهد، اصرارها آنقدر زیاد شد که فاطمه این پیشنهاد را پذیرفت.شاید تصور می کرد این وظیفه اوست نسبت به یادگار برادرش تا پاکستان ،پاکستان شود.نتیجه انتخابات شوکی عظیم به روحیه فاطمه وارد کرد زیرا برخلاف واقعیت میدانی، خواهر محمد علی شکست خورده بود، هر چند شائبه تقلب گسترده نیز بسیار قوی بوددوسال پس از این انتخابات جسم نحیف فاطمه دیگر غصه‌ها را تاب نیاورد و مادر ملک خداداد در سن 75سالگی چهره در نقاب خاک کشید.

حکام وقت حتی اجازه نمی‌دادند فاطمه کنار محمد علی دفن شود ولی خواسته نیم میلیون انسانی که در تشییع جنازه او شرکت کرده بودند چیز دیگری بود.فاطمه جناح در کنار برادرش آرام گرفت تا حکایتی بی‌نظیر از عشق خواهر به برادر در ضمیر دنیا جاودانه شود.

با مطالعه کتاب حکایت ملک خداداد می تواند اطلاعات بیشتری به دست آورید.