قلعه شاهی Shahi Qila
مونس عاشقانه های راوی
بناهای موجود در اطراف مسجد پادشاهی هریک قابلیت تبدیل شدن به یک قطب تاریخی و گردشگری را دارند و احتمالا اینجا جز معدود جاهای جهان است که هر گوشه آن یک بنای عظیم دارد. قلعه شاهی از جمله این بناها است که در کتاب حکایت ملک خداداد شرح آن اینگونه آمده است:
حال که به مهد عظمت و کانون تمدن لاهور قدم گذاشتهای اجازه قدم نهادن بر دامان مروارید بیهمتای معماری گورکانی را خواهی یافت جایی که چشم و چراغ قدرت نمایی شاهان این سلسله بوده و ق
رنها نامش میان نام قصرهای جهان درخشیده است. قلعه تاریخی و زیبایی که روبروی چشمانت میبینی قلعه شاهی است که در جوار مسجد پادشاهی قرار دارد و عمر آن نیز چند سالی بیشتر از مسجد است به این معنا که پادشاه سوم سلسله مغولان هند قلعه شاهی را ساخته و پادشاه ششم آنان مسجد را به آن الحاق کرده است.
اکبر پادشاه گورکانی، جهانگیر و پس از آنان شاهجهان هر یک در حد توان بر عظمت این کاخ زیبا افزودند و آن را به ملکهای بیهمتا در سراسر شبهقاره مبدل ساختند، ملکهای که رود راوی را مجنون خود ساخته بود و این رود خروشان سر بر دیواره قصر میسائید تا شکوه آن را به مرز افسانهها برساند.
اگر تو نیز مانند مردم و مسافران در آن سالهای دور وارد لاهور می شد نزدیک به درب روشنایی که یکی از 13 دروازه اصلی شهر لاهور بود بنایی عظیم و بلند و بالا را به چشم میدیدی که چون قصرهای افسآنهای فراعنه مصر میماند و تلالو نور خورشید تابان پنجاب بر امواج رود راوی که قایقهای کوچک و بزرگ چون مرغابی در آن شناور بودند، عظمتش را چنان بزرگ میکرد که گویی قدرت گورکانیان را زوالی نیست.
نقل است در کنار این قلعه ریسمانی به نام ریسمان
عدالت وجود داشته و هرکس که اسیر ظلم میشد میتوانست از طریق آن شخص پادشاه را به یاری بخواند. قصر شاه در حصاری تنومند از دیوارههای قطور قرار داشت و 3 دروازه بزرگ آن را به لاهور متصل میکرند.
چشمانت را که رو به تاریخ باز کنی خانواده شاهی و حرم سرای سلطان را میبینی که سوار بر پیلان تنومند در حال عبور از یک دروازه هستند و زمین زیر پایشان میلرزد. نام شاه جهان بر روی این دروازه حک شده و پس از گورکانیان 300 سال تمام قفل آن به روی کسی باز نشد تا اینکه پس از استقلال پاکستان دستور بازگشایی آن صادر شد.
بنای قدیم قلعه شامل دیوان عام که محل برگزاری جلسات عمومی پادشاه بود، دیوان خاص که محل حضور افراد خاص چون شاهزادگان، وزرا و مشاوران بود و همچنین ایوان مشهور شیش محل که محل تردد حرمسرای شاهی بود، میشود. در بین این سه بخش شیش محل هنوز هم به تابلویی نفیس و بیهمت
ا میماند که پیچیدهترین آئینه کاریهای اسلامی در آن جلوهگری میکنند.
این قصر نه تنها با راوی الفتی دیرینه داشت بلکه زبان فارسی نیز در شبهقاره همزاد آن شد، هرگاه این قصر شکوهش اوج گرفت و اعتلا یافت فارسی نیز ارج و قرب پیدا کرد و حتی تبدیل به زبان رسمی دربار شد و هرگاه این قصر اسیر بیمهری شد فارسی نیز به سرنوشتی مشابه دچار شد. زبان رسمی دربار گورکانیان فارسی بود و آنان شیرازه حضور علما و ادیبان فارسی زبان بودند . کاخ شاهی هنوز هم وقتی فریاد « با ادب، با ملاحظه هوشیار» را میشنود تمام قد میایستد زیرا میداند این فریاد به معنای حضور شخص پادشاه است ، صدایی که سالهاست دیگر طنین آن به گوش نمیرسد و این به معنای زوال دوران عروج این قصر است زوالی غمانگیز که حتی راوی خروشان را نیز به سوگ خود نشانه و رود دیگر به پابوس ملکه شبهای لاهور نمیآید. گویا مرگ آن را باور کرده و اینک از فاصلهای چند کیلومتری راهش را به سویی دیگر کج میکند.
در نزدیکی شیش محل مسجدی به نام «موتی مسجد» ساخته شده بود که محل عبادت زنان حرمسرا بود هرچند جواهرات این مسجد در دوران حکومت سیک مذهبان به تاراج رفته ولی هنوز هم شکوه آن باقی است .
این قلعه در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده و بخشی از آن اینک تبدیل به موزه شده که اشیا مختلفی در آن قرار دارد. هرچند دیگر دروازه شاه جهان چون قدیم نظارهگیر پیلانی که در کجاوههای خود ماهرویان حرمسرا را جابهجا میکردند نیست ولی نام قلعه شاهی همچنان برازنده این مکان است.
شما می توانید در کتاب حکایت ملک خداداد بصورت کامل با این منطقه زیبا آشنا شوید.